کد خبر : 28661
تاریخ انتشار : دوشنبه 2 تیر 1404 - 10:34

چرایی حمایت بی‌چون‌وچرا از اسرائیل: شبکه‌های قدرت و دوگانگی معیارها

چرایی حمایت بی‌چون‌وچرا از اسرائیل: شبکه‌های قدرت و دوگانگی معیارها
ده روز پس از آغاز تهاجم اسرائیل به ایران و به ویژه پس از همراهی ایالات متحده با صهیونی‌ها در انهدام تاسیسات هسته‌ای کشورمان، پرسش کلیدی درباره دلایل حمایت پایدار جامعه بین‌المللی از این رژیم مطرح است. لابی‌های قدرتمند، منافع ژئوپلیتیک غرب و بهره‌برداری از روایت قربانی بودن، توجیه‌گر این حمایت‌هاست.
Print Friendly, PDF & Email

به گزارش پشت پرده، تهاجم اسرائیل به ایران بار دیگر موضع‌گیری‌های دوگانه جامعه جهانی را آشکار کرد. به‌رغم نقض پرشمار قوانین بین‌المللی توسط اسرائیل، حمایت قدرت‌های بزرگ به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا تداوم یافته. این حمایت ریشه در عواملی دارد: از نقش بی‌بدیل لابی‌های صهیونیستی در سیاست خارجی غرب تا تبدیل شدن اسرائیل به پایگاه استراتژیک نظامی-اطلاعاتی غرب در خاورمیانه. بهره‌برداری هوشمندانه از هولوکاست برای القای روایت «قربانی دائمی» نیز به اسرائیل اجازه می‌دهد اقدامات تجاوزکارانه را به نام «دفاع مشروع» توجیه کند.

لابی‌های سازمان‌یافته: نفوذ در مراکز قدرت غرب

نفوذ بی‌سابقه لابی‌های حامی اسرائیل در ساختار سیاسی و رسانه‌ای غرب، کلید فهم حمایت‌های بین‌المللی ست. در آمریکا، کمیته امور عمومی آمریکا-اسرائیل (AIPAC) از قدرتمندترین گروه‌های فشار، با بودجه سالانه ۱۰۰ میلیون دلار، شبکه وسیعی از ارتباطات با کنگره و کاخ سفید ایجاد کرده. مطالعات دانشگاهی (چون پژوهش‌های استفان والت و جان مرشایمر) نشان می‌دهد چگونه این لابی با اعطای کمک‌های انتخاباتی، سازماندهی کمپین‌های رسانه‌ای و تهدید به شکست سیاسی مخالفان، خط ‌مشی آمریکا را به نفع اسرائیل شکل می‌دهد. وتوهای مکرر آمریکا در شورای امنیت علیه هر قطعنامه انتقادی (۴۶ وتو از ۱۹۷۲ تاکنون) نمونه عینی این نفوذ است.

در اروپا سازمان‌هایی چون شورای روابط یهودیان اروپا (EJC) و لابی‌های ملی (چون CRIF در فرانسه) با تعریف «یهودی‌ستیزی» به شکلی مُوَسَّع، هر انتقاد از سیاست‌های اسرائیل را معادل نفرت‌پراکنی برمی‌شُمُرد. این مکانیسم با ایجاد فضای ترس و سانسور خودخواسته، بحث عینی درباره جنایت‌های اسرائیل را در رسانه‌ها و نهادهای سیاسی محدود می‌کند. نتیجه آنکه حتی زمانی که دولت‌های اروپایی به ظاهر از اشغال‌گری اسرائیل انتقاد می‌کنند، در عمل از تحریم‌های واقعی یا قطع روابط نظامی خودداری می‌کنند.

اسرائیل به مثابه پایگاه استراتژیک غرب: امنیت در ازای چشم‌پوشی

حمایت غرب از اسرائیل تابعی از منافع ژئوپلیتیک و امنیتی ست. اسرائیل در دل جهان عرب به عنوان «ناو هواپیمابر غیرقابل غرق شدن» آمریکا عمل می‌کند. پایگاه‌های نظامی پیشرفته (چون میصادا و سدوت میخا)، ذخایر تسلیحات هسته‌ای آمریکا، و همکاری‌های گسترده اطلاعاتی (جاسوسی الکترونیک توسط واحد ۸۲۰۰ اسرائیل علیه کشورهای عربی) این رژیم را به سنگری برای نظارت و مهار خاورمیانه تبدیل کرده. قراردادهای تسلیحاتی کلان (۳.۸ میلیارد دلار کمک نظامی سالانه آمریکا از ۲۰۱۶) نیز صنایع دفاعی غرب را تغذیه می‌کند.

همکاری اسرائیل با رژیم‌های سرکوبگر عربی برای خنثی‌سازی جنبش‌های آزادی‌بخش نیز برای غرب مهم است. پس از توافق‌های ابراهیم، اسرائیل به طور غیررسمی به پلیس امنیتی رژیم‌هایی چون عربستان و امارات تبدیل شده که از طریق فروش فناوری‌های نظارتی (چون نرم‌افزار جاسوسی Pegasus) و آموزش نیروهای امنیتی، ثبات دولت‌های وابسته به غرب را تضمین می‌کند. در این معامله، غرب در قبال حفظ سلطه خود، به نقض سیستماتیک حقوق بشر توسط اسرائیل چشم می‌بندد.

سوءاستفاده از روایت قربانی بودن: هولوکاست به مثابه سپر مصونیت

اسرائیل با مهارت از تراژدی هولوکاست به عنوان «سپر اخلاقی» برای مصونیت از انتقاد استفاده می‌کند. هرگونه محکومیت سیاست‌های اسرائیل بلافاصله با اتهام «یهودی‌ستیزی» پاسخ داده می‌شود. این مکانیسم با حمایت نهادهای یهودی در غرب (چون ADL) که تعریف گسترده‌ای از یهودی‌ستیزی می‌دهند، تقویت می‌شود. نتیجه آنکه نقض حقوق فلسطینیان (چون کشتار در غزه) در سایه این روایت، در رسانه‌های جریان اصلی غرب بازتاب محدودی دارد.

این روایت به اسرائیل اجازه می‌دهد خود را همواره در موضع «دفاع» معرفی کند. در حالی که زرادخانه ۹۰ کلاهک هسته‌ای اسرائیل (طبق گزارش فدراسیون دانشمندان آمریکا) و ارتش مجهز به پیشرفته‌ترین تسلیحات غربی، آن را به قوی‌ترین قدرت نظامی منطقه تبدیل کرده. بازتعریف هر اقدام تهاجمی (از اشغال زمین تا ترور دانشمندان) به عنوان «حق دفاع از خود»، محصول موفقیت این پروپاگاندا در تغییر ادراک جهانی ست.

دوگانگی حقوقی: تبعیض سیستماتیک در نظام بین‌الملل

واکنش متفاوت نهادهای بین‌المللی به اقدامات اسرائیل در مقایسه با سایر کشورها، گواه بر تبعیض ساختاری ست. دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) که شتابان برای جنایت‌های دارفور یا اوکراین اقدام می‌کند، پس از سال‌ها بررسی اولیه درباره جنایت‌های جنگی اسرائیل در فلسطین (با وجود گزارش‌های مستند کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل) هنوز اقدامی عملی انجام نداده. شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز با وجود ۹۵ قطعنامه علیه اسرائیل (بیش از مجموع قطعنامه‌ها علیه سایر کشورها) فاقد مکانیسم اجرایی موثر است.

این دوگانگی در رویه قدرت‌های غربی آشکارتر است: در حالی که نقض حاکمیت اوکراین توسط روسیه با تحریم‌های فلج‌کننده پاسخ داده می‌شود، اشغال ۵۷ ساله فلسطین و نقض مکرر حاکمیت لبنان و سوریه توسط اسرائیل تنها با ابراز «نگرانی» همراه است. این رویکرد گویای آن است که نظام بین‌الملل در عمل تابع معیارهای دوگانه‌ای ست که حقوق ملت‌های غیرغربی را کم‌ارزش‌تر می‌شمرد.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.