راهکاری در افزایش عزتمندی در سیرۀ امام حسین (ع)
یکی از عوامل بازدارنده در رشد اجتماعی فرد، عزت نفس پایین و یا عدم وجود آن است. در مقابل آن، عزت نفس بالا در افراد سبب رشد اجتماعی قابل ملاحظهای در آنها خواهد شد. بالا و پایین بودن عزت نفس در افراد، در نتیجۀ رویدادهای زندگی و همچنین تجارب آنها است. افراد با توجه به رویدادهای مختلف در زندگی خویش و همچنین عملکردشان، میتوانند عزت نفس خود را کنترل کنند. از مهمترین نکاتی که در کاهش عزت نفس افراد نقش ویژهای دارد، مبادرت آنها به اعمال ناپسند، خطا یا گناههای مدام است؛ چرا که به طور ذاتی، اعمال فرد رابطۀ مستقیمی با نفس انسان و خودِ خویشتن او دارد؛ از این جهت است که مفهوم عزت نفس را در قاموس مفاهیم دینی با عنوان کرامت نفسانی هم میشناسند.
اهمیت عزت نفس و یا کرامت نفسانی تا حدی است که ضرورت دارد این عنصر کلیدی و اعتمادزا را از همان سنین کودکی برای فرزندان نهادینهسازی کرد. کودکی که بیاموزد رمز موفقیتش در حفظ عزت نفس و تقویت کرامت نفس است، هیچگاه به خود اجازۀ انجام کارهایی بر خلاف شخصیت فطری خود نمیدهد؛ از این رو هم برای خود و هم برای خانوادۀ خویش کسب احترام میکند.
با حجتالاسلام علی بیرانوند کارشناس مبلغ سطح عالی حوزۀ علمیه و کارشناس حوزۀ خانواده دربارۀ عوامل و راهکارهای عزت نفس به گفتوگو نشستیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
اگر بخواهیم به طور ساده کلیدواژه «عزتنفس» را مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم باید بگوییم، عزتنفس، نوعی معرفت و شناخت واقعی از ارزش ذاتی خود است. حالت نفسانی و درونی که انسان را متوجه جایگاه و کرامت خود میکند. نیروی درونی که مانع میشود از اینکه انسان وارد مناطق ممنوعه شود و خود را در معرض تباهی و نابودی قرار دهد. یکی از بهترین تعابیری که ارتباط نزدیکی با این برداشت از عزتنفس دارد، در بیان امیرالمؤمنین علیهالسلام است که فرمود «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَهَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّهَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا؛ آیا آزادمردى نیست که این نیمخورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد؟ براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید.»
خطر فردی که به خودش اعتبار قائل نیست
بنابراین یکی از مهمترین و کلیدیترین عناصر موفقیت و پیروزی در هر جامعه، وجود و تقویت عنصر «عزت نفس» در آن جامعه است. عزتنفس اِکسیری طلایی است که وجود آن، جامعه را به سرعت بهسوی قلههای کمال و موفقیت سوق میدهد و از هرگونه پستی و حقارت باز میدارد. از طرفی هر انسانی که ارزش و جایگاهی برای خود قائل نباشد و قدمی در مسیر تقویت عزت نفس خود برنداشته باشد و خود را پست بشمارد، نه تنها برای خود، بلکه برای دیگران نیز میتواند آسیبزا و خطرآفرین باشد، همچنان که در منابع روایی از امام هادی علیهالسلام نیز اینچنین نقل شده است «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلَا تَأْمَنْ شَرَّهُ؛یعنی کسی که برای خودش شخصیت قائل نیست و نفس خود را پست میشمارد، از شر او ایمن نباش.»
اگر بخواهیم به سیرۀ عترت علیهمالسلام نگاه کنیم، ماجرای امام حسین علیهالسلام نمونۀ کاملی از درس عزت نفس و کرامت نفس است. از مهمترین درسهای اخلاقی حماسه کربلا، همین عزت نفس بود. امام به اطرافیان آموخت برای رهایی از اسارت نفس و ذلتِ جان، از جان خود مایه بگذاری. روح به قدری تقدس دارد که ارزش دارد آن را فدای عزت و کرامت نفس کنی؛ لذا امام حسین علیهالسلام به مثابۀ برترین معلمهای عالم، در قالب ماجرای قیام خویش، حیات ذلتبار در سایه حکومت فاسقان را با کرامت خاندان نبی اکرم صلی الله علیه و آله و شرافت مؤمنان در تضاد قرار داد. چنین نگرشی به زندگی، انسان را در دو راهی شهادت یا ذلت، به سوی عزت شهادت راهنمایی میکند. در همین راستا، امام حسین علیه السلام فرمود «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُکوبِ الْعارِ؛ مرگ از متحمل شدن یک ننگ بالاتر است و نیز فریاد زد یا فرمود «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّهُ».
تقویت عزت نفس از دوران کودکی و دانشآموزی
باید به این موضوع توجه داشته باشیم که برای تقویت این عنصر کلیدی میبایست از همان آغاز طفولیت و دانشآموزی برنامهای جامع و علمی تدارک دید. اگر والدین و مربیان تلاش دارند که فرزندان و دانشآموزانی عزتمند داشته باشند، باید در تعامل و ارتباط با آنها خطوط قرمز و شاخصهای دینی و اخلاقی را به خوبی ورد توجه قرار دهند؛ مثلاً راستگویی و صداقت را از همان کودکی به آنها بیاموزند؛ جالب است که امام حسین علیهالسلام صدق را سبب عزت و دروغگویی را نشانۀ عجز و ناتوانی معرفی کردند «اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَالْکذْبُ عَجْزٌ؛ صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.» امام علیهالسلام خویشان و اصحاب خود را نیز اینگونه تربیت کرد تا جایی که به بالاترین درجات صدق یعنی صدق در رفتار و گفتار رسیدند و تا آن حد اوج گرفتند که امام علیهالسلام خطاب به یاران فرمود أمرُهُم أمری و رأیُهُم رأیی؛ یعنی امر شما امر من و نظر شما نظر من است. به این معنا که تمام اعمال اصحاب را بر عهده گرفتند.
مناطق ممنوعه تقویت عزت نفس و خودباوری در کودکان
اولین نکته، در بیتوجهی به استعدادها و دستاوردهای مثبت دانشآموزان و کودکان است. بسیاری از کودکان بنا به اقتضائات وجودی خود تلاش دارند به نوعی توانایی و مهارتهای خود را به والدین و مربیان خویش نشان دهند؛ مثلاً گاهی اوقات کودک تلاش دارد با تمام وجود خطوط هندسی ناموزونی را به هم وصل کند و آن را به عنوان شاهکاری هنری به والدین خود نشان دهد تا اینکه قدرت و مهارت نقاشی خود را در معرض نمایش قرار دهد. هرگونه بیتوجهی و کماهمیت جلوه دادن فعالیت کودکان همچون سمی مهلک است که میتواند خلاقیت، خودباوری، عزتنفس و توانایی آنها را سرکوب کند. هنر والدین و مربیان در چنین مواردی باید بهگونهای باشد که تلاش کودکان را به طور هوشمندانه و اصولی تقویت کند، نه اینکه آنها را از تلاش خود مأیوس و سرخورده کنند.
ایجاد وابستگی افراطی به مربیان و والدین
یکی دیگر از خطوط قرمز و مناطق ممنوعهای که به طور جدی میتواند هویت و خودباوری و عزتنفس کودکان و دانشآموزان را نابود کند، ایجاد وابستگی افراطی به والدین و مربیان است.این امر سبب میشود که هیچ گاه تواناییهای کودکان شکوفا نشده و مهارتها و تواناییهای روحی، فکری و عملی، رخ خود را به کودکان نشان ندهد. چه بسیار افرادی که به دلیل تضعیف شخصیتشان در دوران کودکی تا پایان عمر برای مواجه شدن با کارهای سخت و تصمیمهای بزرگ و کارساز روحیه «نمیتوانم» را در خود پرورش میدهند.
بله متأسفانه گاهی شاهدیم کودکان و نوجوانان بارها در سنین پایین زندگی خود با این چالش مواجه میشوند؛ کلماتی مثل «بیعرضه»، «بیکار»، «خیلی تنبلی»، «بیمصرف»، «بیسواد»، و … اینگونه برچسبهای منفی که از دوران کودکی به خورد فرزندان و دانشآموزدان زده میشود، به مرور زمان شخصیت و هویت آنها را لگدمال میکند به طوری که این احساس منفی، سوءظن به خود و عدم باورمندی به تواناییها را در وجود آنها روزبهروز تقویت میکند به طوری که گویی این برچسبهای غیرمنصفانه جزء ذاتی آنها بوده است.
سرسختی با کودک مانع بروز خلاقیت او میشود
* باید به کودک حق داد و با او مانند بزرگسالان رفتار نکرد. چرا عدهای از خانوادهها مانند یک فرد بزرگسال با کودک رفتار میکنند؟
یکی مسئلۀ آموزش خانوادهها است که باید رسانهها ورود کنند و دیگری هم چالشهای روانی که بزرگسالان با آن مواجه میشوند. گاهی مسئله با یک آموزش رفع میشود، اما گاهی شخص باید به یک روانشناس حاذق رجوع کند و یا به هر نحوی است بر عصبیت خود غلبه کند. باید در نظر داشت سن کودکی باتوجه به اقتضائات روحی، فکری و تجربی، دوران خطا و اشتباه است. در واقع یک کودک در ابتدای طفولیت دائماً بهواسطه کنجکاویهای خود در حال آزمون و خطا است. در این بین، این هنر و مهارت والدین و مربیان است که با سعۀ صدر و مدیریت هوشمندانه میبایست مسیر کودکان را برای رسیدن به پیروزی و موفقیت بگشایند. هرگونه برخوردهای افراطی و سرسختانه و گاهاً تنبیهی میتواند مانع بروز خلاقیت و ریسکپذیری در آنها شود.
* یکی از خطاهای دیگری که والدین یا متربیان مرتکب میشوند، مقایسۀ کودک یا نوجوان با سایر همسالان است. در این باره توضیح دهید.
کم نیستند والدینی که دائماً به دنبال مقایسههای مذموم و غیرمتعارف فرزندان خود با سایر کودکان هستند. اینچنین والدینی بدون درنظرگرفتن اقتضائات روحی و فکری فرزند خود، با سرکوفتهای ناعادلانه و با فراموشکردن توانایی و مهارت فرزند خود، دائماً تواناییهای دیگران را به رخ فرزند خود میکشند. اینچنین رویکرد منفی و نامناسبی، احساس انزجار و عدم تحرک را در فرزندان تقویت میکند.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰