

« بسم الله الرّحمن الرّحیم » انّا فَتَحنا لَکَ فَتحَاً مُبینا… مردم قهرمان، انقلابی، صبور و بصیر ایران اسلامی؛ بار دیگر جبههی استکبار جهانی به سرکردگی شیطان بزرگ آمریکا با رهاسازی قلادهی سگ هار صهیونی و نیابتیاش در منطقه، صفحهی سیاه و ننگین دیگری به کارنامهی سراسر ظلم، ترور و خباثتبار خود افزود؛ اقدامات سبُعانه
با تجاوز ایالات متحده به خاک ایران در همراهی با رژیم صهیونیستی، این اقدام نه تنها بر خلاف حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل متحد است، بلکه اکنون بحثهای قانونی گستردهای در سیاست داخلی ایالات متحده آمریکا به وجود آورده است.
در پاسخ به تجاوز ایالات متحده به خاک ایران و بمباران تاسیسات هستهای کشورمان توسط نیروهای هوایی آمریکا، شامگاه روز دوشنبه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، سر فرماندهی نیروی هوایی ایالات متحده در غرب آسیا را هدف حمله موشکی قرار داد.
ده روز پس از آغاز تهاجم اسرائیل به ایران و به ویژه پس از همراهی ایالات متحده با صهیونیها در انهدام تاسیسات هستهای کشورمان، پرسش کلیدی درباره دلایل حمایت پایدار جامعه بینالمللی از این رژیم مطرح است. لابیهای قدرتمند، منافع ژئوپلیتیک غرب و بهرهبرداری از روایت قربانی بودن، توجیهگر این حمایتهاست.
آمریکا شب گذشته به سه سایت هستهای ایران حمله کرد؛ اما چرا این وظیفه خطرناک به آمریکا سپرده شد و اسراییل از آن شانه خالی کرد؟ برخی کارشناسان نظامی مدعیاند که در دست داشتن بمبهای سنگرشکن توسط آمریکا و احتمال موفقیت بیشتر در این عملیات باعث چنین اقدامی شده است. اما به واقع بمبهای سنگرشکن چه خصوصیاتی دارند؟
۱۰ روز پس از تهاجم اسرائیل به ایران، پرسش از اهداف استراتژیک این رژیم در خاورمیانه ابعاد مهمی یافته. تلآویو خاورمیانهای را میطلبد که در آن سلطه بیچونوچرای خود را بر منطقه، از طریق تضعیف همسایگان و تداوم ناامنی، تضمین کند.
10روز پس از آغاز تهاجم اسرائیل به ایران و به ویژه پس از همراهی ایالات متحده با صهیونیها در انهدام تاسیسات هستهای کشورمان، پرسش کلیدی درباره دلایل حمایت پایدار جامعه بینالمللی از این رژیم مطرح است. لابیهای قدرتمند، منافع ژئوپلیتیک غرب و بهرهبرداری از روایت قربانی بودن، توجیهگر این حمایتهاست.
حمله اخیر آمریکا به سایت هستهای، واکنشهای خطرناکی را به دنبال خواهد داشت که خود آمریکاییها به آن معترف هستند. مسأله اساسی اینجاست که ایران به پاسخ موشکی میپردازد، صرفاً به حملات موشکی به اسراییل ادامه میدهد یا با خروج از NPT، به سوی رفتارهای غیرقابل پیشبینی در حوزه هستهای بپردازد؟ پاسخ به این سؤال آینده جنگ و ایران را تعیینی خوهد کرد.
با توقف صادرات گاز اسرائیل به اردن در پی حملات موشکی ایران، پادشاهی هاشمی وارد یکی از شدیدترین بحرانهای انرژی دهه اخیر شد؛ بحرانی که هم زیرساختهای حیاتی را تهدید کرده و هم آینده روابط منطقهای انرژی را وارد مرحلهای جدید کرده است.
در آغاز جنگ گمان میرفت که ایران اهداف مشخصی را برای زدن انتخاب نکرده و صرفاً با پرتاب موشک، به دنبال ایجاد رعب و وحشت در اسراییل و تقابل با حملات صهیونیست هاست. به مرور با بررسی نقاطی که از سوی ایران هدف قرار داده شد، تا حدی مشخص شد که ایران در این جنگ اصلاً بی برنامه نیست و مکانهایی که در اسراییل مورد اصابت قرار میگیرد، اماکن بی ربطی نیستند. بعضا در اخبار میشنویم که یک ساختمان ۸ طبقه در اسراییل آتش گرفت و یا مرکز یا چهارراهی منفجر شد؛ هریک از این امکان قصه مفصلی دارند که باید به صورت مجزا به هریک از آنها پرداخت.