نسل کشی رواندا
به گزارش پشت پرده؛ اوایل دهه ۱۹۹۰ روآندا به عنوان کشوری کوچک با اقتصادی بشدت وابسته به کشاورزی، یکی از بالاترین تراکمهای جمعیتی را در آفریقا داشت. حدود ۸۵ درصد از جمعت این کشور را قوم هوتو تشکیل میداد و الباقی قوم توتسی؛ بعلاوهی عدهی کمی از قوم «توا» که ساکنان اصلی روآندا بودند.
روآندا که از سال ۱۸۹۷ تا ۱۹۱۸ بخشی از «آفریقای شرقیِ آلمان» (مستعمرات امپراتوری آلمان در آفریقا) بود، بعد از جنگ جهانی اول با موافقت «جامعهی ملل» به بلژیک واگذار شد.
انقلاب هوتوها در سال ۱۹۵۹ حدود ۳۳۰ هزار نفر از توتسیها را مجبور به فرار از کشور و اقلیت آنها را کوچکتر از پیش کرد. اوایل ۱۹۶۱ هوتوهای پیروز، سلطان روآندا را تبعید و حکومت «جمهوری» اعلام کردند. پس از رفراندوم سازمان ملل در همان سال، بلژیک یک سال بعد استقلال روآندا را به رسمیت شناخت.خشونتهای قومی در سالهای بعد از استقلال هم ادامه یافت تا در سال ۱۹۷۳ یک گروه نظامی ژنرال «جوونال هبیاریمانا» که یک هوتوی معتدل بود را بر مسند قدرت نشاند. هبیاریمانا، تنها رهبر روآندا در دو دههی بعد از آن بود و حزب جدیدی به نام «جنبش انقلابی ملی برای توسعه» را پایهگذاری کرد.
بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ مقامات دولتی با کشتن صدها نفر، قتلعام توتسیها را پیش بردند تا اینکه آتشبس موقت در سال ۱۹۹۲ منجر به مذاکره بین دولت و جبههی ملی روآندا شد و در آگوست سال ۱۹۹۳ رئیس جمهوری روآندا در تانزانیا توافقنامهای را امضا کرد و خواستار تشکیل دولت انتقالی شد که شامل نیروهای جبههی ملی نیز باشد. اما این توافق تقسیم قدرت، افراطیون هوتو را عصبانی کرد و منجر به این شد که بسرعت اقدامات وحشتناکی را برای جلوگیری از آن در پیش بگیرند.
ششم آوریل ۱۹۹۴ هواپیمای حامل رؤسای جمهوری روآندا و بروندی بر فراز پایتخت روآندا هدف قرار میگیرد. هیچکس جان سالم در نمیبرد و عاملان حادثه نیز هرگز شناسایی نمیشوند؛ برخی افراطیها هوتو و برخی دیگر جبههی ملی روآندا را مقصر میدانند.نخستوزیر روآندا که یک هوتوی میانهرو بود و همچنین ۱۰ صلحبان بلژیکی در میان اولین قربانیان این نسلکشی بودند.
کشتار جمعی بسرعت از پایتخت روآندا به شهرهای دیگر گسترش یافت. در دو هفتهی اول مسئولان محلی در مرکز و جنوب روآندا که توتسیها بیشتر در آن مناطق ساکن بودند، مقاومت کردند. مدتی بعد مقامات ملی مقاومتکنندگان را برکنار و عدهای از آنان را اعدام کردند. با این کار سایر مخالفان یا ساکت شدند یا خود دست به کار کشتن شدند. مقامات به قاتلان غذا، نوشیدنی، مواد و پول پاداش میدادند. رادیوی دولتی شروع به فراخوان شهروندان عادی برای کشتن همسایگانشان کرد. در عرض سه ماه ۸۰۰ هزار نفر سلاخی شدند!
نوشدارو بعد از مرگ
پس از پایان غائله، بسیاری از چهرههای برجستهی بینالمللی نسبت به نادیدهانگاری این نسلکشی و انفعال جهان در جلوگیری از این فاجعه گلایه کردند. همچنان که بطرس بطرسغالی دبیرکل اسبق سازمان ملل گفته بود: «شکست روآندا دهبرابر بدتر از شگست یوگوسلاوی بود؛ چراکه در یوگوسلاوی جامعهی بینالملل توجه و مداخله داشت. در روآندا هیچکس توجهی نکرد.»
در ماههای پایانی سال ۱۹۹۴ «دادگاه جنایی بینالمللی برای روآندا» در تانزانیا تشکیل شد که دنبالهای بر دادگاه جنایی یوگوسلاوی سابق بود؛ اولین دادگاه جنایی بینالمللی پس از «دادگاه نورنبرگ» و اولین نهادی که حکم به پیگرد جنایت «نسلکشی» داد.
در سال ۱۹۹۵ این دادگاه برخی افراد ردهبالا را به جرم نقش داشتن در نسلکشی روآندا، متهم کرد. روند دادگاه سختتر شد چرا که مکان بسیاری از متهمان نامشخص بود. در سال ۱۹۹۸ این دادگاه اولین محکومیت مربوط به نسلکشی را صادر کرد که طی آن «ژان-پل آکایِسو» شهردار «تابا» به جرم دخالت و مباشرت در این جنایت گناهکار شناخته شد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰